می ایند و میروند
بعضیادو روز میمونن
بعضیا دو دیقه
ولی هیچکدومشون با هم فرقی ندارن
همممشوون یه جور رفتار میکنن
جوری که انگار تقصیر توئه
تقصیر توئه که بابات سکته کرده
تقصیرتوئه ک گاهی درد داره
تقصیر توئه که خوب نمیشه
همشون فرار کردن
و فراموش کردن این منم که هر روز میبینمش
هرروز باهاش حرف میزنم میخندم غذا میخورم
و همیشه همشون برات بیستتا توصیه درمانی محبتی برات دارن که فلان کاروکنی ماهی جان.
کوفت و بهش بدی ماهی جان.
پیشش بشینی ماهی جان
و هیچکدومشون درک نمیکنن تو این وسط دقیقن چیییییی میکشی!
اینکه با هر کلمه مغزتو میپاشی رو دیوار و بعد جمعش میکنی..
رنج رنج رنج دوباره و دوباره و دوباره..