بایگانی آبان ۱۳۹۶ :: وقتی ماهی سیاه کوچکی برایت مینویسد...

وقتی ماهی سیاه کوچکی برایت مینویسد...

همه اش که نباید ترسید، راه که بیفتیم، ترسمان میریزد.....

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

تولد با تاخیر:)

تولد با تاخیر:)

تولدم سیزده آبان بود اما نه مثل سیزده آبان سال قبل و نه سیزده آبان سال قبلترش، امسال با دوروز تاخیر تبریک گرفتم و تنها هدیه ای هم که گرفتم یه شاخه گل کنده شده از باغچه ی ترمینال دم رفتن بود:))

الان انتظار متن احساسی داشتین؟! نه جانم

ینییییی تا اییین حد رومانتیککککک:))) من نمیرم اینهمه عشق نثارم شده امسال:))

از معایب این روز سیزده بگویم که اولش که همه میگن نحسه:))

دومش که خدا بخواد زارت زدم روز دانش آموز شده اونروز و بنده درررر تمااااام سالهای دانش آموزیم !! دقت کنین تمام سالها! مجبور شدم روز تولدم بصورت کاملا اجباری از ٩صب پاشم برم شعار بدم مرگ بر آمریکا:/

نه انصافا این عدالته؟ این حقه؟ من دوس داشتم روزای تولدم مث تو فیلما هر غلطی دوس دارم بکنم:(

از اینا گذشته بخاطر کادوهای نگرفتم هم خوشحالم حالا نه اینکه٢٧ساله شدن چیز خوشحال کننده ای باشه ولی امسال همینجور الکی خوب بود:)


پ ن:با اون یه شاخه گل یه تیپ هنری به هم زده بودم فقط یه عکاس کم داشتم بوخودا:دی

حالا البته این شاخه هه و گل و تبریک و اینا خودش یه داستان داره که شاید بعدا عرض کنم:))

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ماهی سیاه
فواید داستان:/

فواید داستان:/

اخیرا داستان های زیادی خواندم از هزاران عشق ...هزاران داستان ، و هر بار خواستم  هزاران بار رنج راحس کنم، شعف را شوق را...گاهی فقط میخوانم تا حس کنم، مردابی که احساساتم را غرق کرده تکان بخورد بلرزد، یادش نرود روزی "جان"در تنم بوده است...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ماهی سیاه