بایگانی مرداد ۱۳۹۵ :: وقتی ماهی سیاه کوچکی برایت مینویسد...

وقتی ماهی سیاه کوچکی برایت مینویسد...

همه اش که نباید ترسید، راه که بیفتیم، ترسمان میریزد.....

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

بازی وبلاگی:با اینا قصد داریم تابستونو سر بکنیم.

بازی وبلاگی:با اینا قصد داریم تابستونو سر بکنیم.

 از اونجایی که من خیلی تنبلم وقتی رفتم و این پست بازی وبلاگی هولدن خان رو خوندم یکی بود یکی نبود میکردم که بنویسمش یااا نه!
اماااا وقتی جیررک جان عزیزم منو بطور رسمی دعوت میکنههه!(دقت کنین ذوق مرگما:دی) به خودم قول دادم که بنویسمش خب اول بریم سراغه....
1-فیلما:
آخرین فیلمی که دیدم "جوی"بود که بسی هم لذت بردم
یکی مونده به اخر و همین دیروز رفتم سینما دیدم"بارکد" من منتقد فیلم و این حرفا نیستم ولی ازش خوشم اومد یه زره اخر فیلم بگی نگی خوب اببندی نشده بود ولی یه طنز خیلی خوب داشت و خیلی ریلکس شرایط امروز مارو 'جوونا'رو یجورایی نشون میداد . 
یه قدم عقب تر فیلم "مردکای "با بازی جانی دپ رو دیدم از اونجایی که من عاشق جانی دپم نتیجه میگیرم همه ی فیلماشم عالیه:)) پس حتمن این یکیو ببینین تا از دستتون نرفته.


انیمیشن:
میتونم تا پس فردا براتون انیمیشن معرفی کنم:)) خیلی بیشتر از این که فیلم ببینم انیمیشن میبینم:))
از همین راس هرم که بیام پایین توی زمینه ی انیمیشن دو بعدی خدای من هایائو میازاکیه همه ی کاراش یجورایی یه رگه ی عجیبی از خارق العادگی برای من داره از"قلعه ی متحرک هاول" "شهر اشباح" "پونیو"
"ارریتی" "قلعه ی کالاگیسترو" و....یه عالمه کار دیگه که من ارشیوشون کردم و هر کدومو چندین بار دیدم . ولی اینجا میام و اخیرا ها رو میگم 
اولش "زوتوپیاست"انقد باهاش عشق کردم که نگو حاظرم برم اصن با روباهه ازدواج کنم:)) دومیش "پسر و دیو" یه کار دو بعدی ژاپنیه معدود کارایی بودن که دیدم بتونن به قدرت کارای میازاکی باشن ولی این یکی انصافا از انتظار من خارج شدو دلم رو تسخیر کرد:)) از این حرفا
بازی: 
بنده مطلاقا هیچ بازی رو توی گوشی توصیه نمیکنم:)) معتقدم وقت مفید ادم و هدر میده اصن. ولی اگرم قرار باشه چیزیو معرفی کنم فقط "کندی کراش" مطمعنم خیلیا اشناییت دارن بشدت اعتیاد اور و اعصاب خورد کن:))الان کاملا ضایست خودم معتادش بودم .(اگر اپلیکیشن خوب بخواین سراغ دارم مثلا پینترست یا فورست که بعدا براتون میگم جزو بهترین برنامه هایی هستن ک من استفاده میکنم)

کتاب:
در همه جا و هر شرایطی من اول به همه "هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست"گروس عبدالملکیان عزیزم و توصیه میکنم قابل توصیف نیس فقط باید ببینینش. بعد کتاب"مرشد و مارگریتا "که معرف حظور همه هست اصن نیازی ب معرفی نداره حتمنننن بخونینش.
اگرم مثل من اهل کتاب فانتزی هم هستین من اول "خون واقعی" که بر خلاف سریالش که یک نمونه ی مستهجن و کاملا مزخرف و غیر قابل تحمل ارائه داده از کتاب:/ در صورتی ک کتاب اصلن اینطور نیست:/ 
بعد مجموعه"نایت ساید" بعد مجموعه "کواث شاه کش" که یه شیوه متفاوت اصن داره رو توصیه میکنم من این تابستون بشدت در مورد کتاب فانتزیا پرکار بودم:))
یه عالمه ی دیگه هم هست که نمیگم:))
میریم بخش بعدییی

موزیک:(قبل همه اینا اعلام کنم هایده عشق اول و اخرمه :دی)   فقط بگم این اولیه منبع ارامشه منه:) اون اخریه هم منبع خرابکاریام:)) اخریه یه ریمیکس قر انداز در کمره که از اونجایی که من تنبلم سعی نکردم کشف کنم مال کیه ولی جفتشونو براتون آپلود میکنم لذت ببرین این اولی اینم دومی که البته یکم طولانیه امیدوارم خوشتون بیااااد.








پ ن: و دعوت میشه از دوستااان fool  , وال کوهان دار , حوا(ح,ا) , ققنوس , هذیانسرا  و lady kyan و بای پولار ..بقیه ی جگر جان هم لطفن همیجور خودشون خود جوش بیااان دیگههههه:))




پ ن2:  من توی زمینه موسیقی خیلی عاشق موسیقی های فولکلور هستم  و به بقیه هم توصیه میکنم اما چون توی گوشیم هیچکدومو نداشتم بیخیال معرفی شدم.توی زمینه کتاب هم از اونجایی که مرتب کتاب های تخصصی سفال و سرامیک میخونم و قطعا اینا به غیر از تعداد خاصی مورد علاقه ی کسی نیست که معرفی بشه, معرفی نشده , 
وا خرش اینه که من سلیقه متنوع پسندی دارم بخاطر همین اینجا صرفا اخرین مورد هایی که دیدم خوندم و گوش کردم و بهتون معرفی کردم.
۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
ماهی سیاه
مهری ماه

مهری ماه

مینشینیم پشت میز همیشگی, فضای کافه برایمان بوی کهنگی میدهد همان لامپ های شکل فنجان قهوه ک بالای سرمان آویزان است و همان میز های چوبی که صد ها عکس را پشتشان خاطره کرده بودیم.
نگاهت میکنم و برایم از آن لبخند های دندان نمایت میزنی ,میخندم و لپت را میکشم و تو مثل همیشه به من میگویی"جون جون":) با دل و جان, بعد آه میکشی ,مثل تمام وقت هایی ک آه میکشی و نگاهت سر در گم میشود و من میدانم صد تا حرف نگفته داری ک باید به زور از توی حلقت بکشم بیرون, دل کوچکت..(اینجا را نمیدانم چه بنویسم , زلال از محبت؟پر از عشق؟مملو از خوبی؟تو یک جور هایی همه ی اینهایی و هیچکدامی , یک جور خاصی فقط مخصوص خودت)همه ی اینها سی ثانیه بیشتر دوام نمیاورد و تو دو باره میخندی و میخواهی برایم "لیلا"را بگذاری و بشکن های ریز بزنی و قسمت های مهم آهنگ را با جملات نا مربوط پر کنی:)) بعد سر هر جمله ات اول فعل بیاوری بعد کلمه را و همه را به اشتباه بیندازی و کلمه های جدید اختراع کنی(مثلا گفتن بستنی ممنوع است فقط"فیقی":دی) بعد سیگارت را از کیفت در بیاوری و بگویی میکشی؟
و فقط وقتی میگویی "خودت خنگی"من میدانم که یک خنگ بازی اساسی در آورده ای:))
بعد با موجی جان برویم و مدام آهنگ های فالش گوش خراش بخوانیم و توی چراغ قرمز قر بدهیم!و مدام تشر بخوریم که"نکن بچه""من آبرو دارم !!پشت چرااغ قرمز اخه!"او هی حرص بخورد و با دست هایش مثل زن ها پنجول بکشد به صورتش و ما از شادی آزار او هی قاه قاه بخندیم و ریسه برویم . بعد هی نگاهت کنم که مبادا توی خودت بروی مبادا غم ها سر وا کند و هی همینجور هواسمان به هم باشد . (گفته بودم عاشق این هستم که همیشه هواسمان به هم هست؟) نگاهم کنی بیای و بغلم و کنی و در گوشم بگویی" جون جون الاهی قربونت بشم میدونم خودم میدونم" و تو میدانی همه چیز هایی ک باید بدانی و شاید بخاطر همین است که این دوستی شبیه آن چاهی است که عمق ندارد .

پ ن: برای عشقم مهسا:))
پ ن2:هواس؟یا حواس؟:/نفهمیدم کدومش درسته یکیو نوشتم دیگه.
پ ن3: من رفتم وبلاگ آنای خیابان وانیلا جانم و بعد دیدم یک توصیف به قول خودش از دوستش نوشته و بعد رسید به این که نقط شروع این جریان از وبلاگ یکی از دوستاس(حرف میم عزیز) منم با این ک دیر بود ولی دوست داشتم بنویسمش هر کی هم دوس داشت بنویسه فقط وبلاگ اصلی و پیوند کنه:دی




بعدنا تر نوشت:امشب باز از اون شباییه ک خوابم نمیبره چرا هیشکی بیدار نیس:(  رعد و برق هم میزنه , برقا هم رفته منم از شانسم دارم ی کتاب ترسناک میخونم تصور شه لدفن:/

۱۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
ماهی سیاه