گفت : خداحافظ

گفتم : خداحافظ


نپرسیدم چرا؟ چی شده؟

کجا میری؟ برمیگردی پیشم؟ 

گفتی خداحافظ  , لعنت به این غرور که نخواست علت نخواستن تورا بداند! 

لعنت به تو ک نخواسنی بمانی! خوب نبودم؟ دوستت نداشتم؟ برایت نمیمردم؟ تو بگو!


حالاا ک هروزم را با تو تصور میکنم خوب است؟ همین را میخواستی؟ یک مجنون از جنس لطیف؟ هان ؟ بگو؟ خوش نگذشت؟ کافی نبودم؟ بس نبودم؟ لعنتی ,لعنتی

حالا رفته ای , خوشحالی نه؟ من را گذاشتی و رفتی و حالا " او" برگشته! 

برگشته پیشت بماند؟ یا دوباره ترکت میکند؟ مثل قبل؟ هان؟


برگشته!کاش تو هم برمیگشتی ولی برنمیگردی میدانم.


لعنت به تو که دیگر هیچ کس شبیه تو حرف نمیزند, لعنت  به من که دیگر هیچ کس برایم مثل تو نمیخندد. 

دیوانه ام میدانی!میخواهم تورا با خودم مجازات کنم , میخواهم به خودم یک عمر زندگی با زجر هدیه بدهم! 

میخواهم ادای  خوشبخت ها  را  در بیاورم! یک عمر! تو ک  برنمیگردی میگردی؟

من هم برنمیگردم میدانی

تو هم برگردی من دیگر توان برگشت  ندارم.پرومته را  که به زنجیر کشیدند ,

جز مرگ رهایش نکرد.


دیگر برایت میرزا قاسمی درست نمیکنم ک حالت بهم بخورد بگویی داغونه!قیافش میگه ک بد  مزست! بعد هم من تهدیدت کنم از این ب بعد  هرروز  میرزا قاسمی تو حلقت میکنم!


دیگر برایت صد تا مدل ماشین کوچک نمیخرم تا ذوق کنی و کلکسیون داشته باشی,

فیسبوکم را هم بستم تا هرروز  نروم مو ب مو  چک کنم کدام روز به من گفتی "عزیزم"  کی گفتی دلت میخواهد بغلم کنی...

ترکت میکنم خب؟ 

دیوانه میشوم  میدانم

ولی مگر  من بجز تو  چه  داشتم ک از دنیا بخواهم؟! هان؟!   تو هم برو

قول میدهم کمتر  سیگار بکشم قول میدهم...

میدانی حرفهایم تمام نمیشود , خودت میدانی چقدر خداحافظی  با تو سخت بود حتی وقتی صبح میشد و چشمهای  هر دومان یک کاسه  خون! خودت که بهتر میدانی نه؟ 

همه اینها داغ است میدانی داغ تازه ای هم هست شاید پشیمان بشوم  شاید! اما تصمیمی که گرفتم را پس نمیزنم , نه دیگر, تراژدی هندی وار زندگی من تو بودی من همینقدر هم لوس و بی  مایه باز هم دوستت داشتم...

میروی من هم یک پایان شاد برای  این داستان مینویسم, اما فقط  تو میدانی ک شاد نیست نه؟ فقط تو میشناسیم...



حالا که رفته ای,بیا

بیا برویم

بعد مرگت قدمی  بزنیم

ماه  را بیاوریم

وپاهامان را 

تا ماهیان رودخانه دراز  کنیم

بعد 

موهایت را

از روی لبهایت بزنم کنار

بعد 

موهایت را

از روی لبهایت بزنم کنار

بعد 

موهایت را

از روی لبهایت.......


لعنتی...

دستم از خواب 

بیرون مانده است.