یک بالشت زیر سرم, یکی هم روی سرم , پتو رو هم تا حلقم کشیدم بالا,دست راستمم به صورت دورانی پیچیوندم از بالا اوردم به بالشت زیری قفل کردم  و تمام تلاشمو کردم که هیچ گونه نور و صدایی وارد نشه  ولیییی بازمممم صدای مامی جان به طور مبهم و با اقوات نا خوانا به گوش میرسه.. عصبی هستم عصبی تر میشم منتظرم تا تموم شه... پاهام و به هم میکوبم یک بار دو بار هر بار محکمتر محکمتر...آخ, اینیقد محکم میکوبم ک درد تا ده دقیقه تو مغز و استخونم نبز میزنه, پا میشم لنگ لنگان با تمام کنترل اعصابی ک از خودم سراغ دارم میرم و تذکر میدم درخواست میکنم, لعنتی من قرص خوردم باید با اینا بخوابم,باید...از اونجایی ک درد شروع شده شروع میکنم به داغ شدن, الان بهتره ,الان ارومم , همیشه این روش درد کشیدن جواب میده ,همیشه.







بعدا نوشت: دیشب ک اینو مینوشتم چشام دو دو تا چارتا میزد اما بازم حساب کتاباش درست نمیشد :)) غلط املایی زیاد دارم به بزرگی خودتون ببخشید


بعدا نوشت2: پام هنوز دررررد میکنه:)))) من غلط کردمممم.